آفرین بر اعضاء تیم دوچرخه سواری باشگاه شیراز جوان

گزارش برنامه

رکابزنی تا تخت جمشید

مورخه‌: جمعه 12 آبانماه

 

پس از آماده شدن نفرات وگرم کردن  که روال همه برنامه هااست، بایادخدا از پارکینگ پارک نور دروازه قرآن به آرامی حرکت کردیم. در ابتداسرکار خانم پذیرش سررکاب بودند و پس از چند کیلومتر مسولیت خودرا به سرکار خانم صفری واگذار کردند. من هم که طبق معمول گروه دار گروه هستم. 

باتوجه به تمرینات میان هفته وهمچنین تجربه نفرات از پیمایش این مسیر در هفته های قبل بسیار روانتر وبانشاط بیشتری پیمایش انجام می شد. درآغاز رکاب زنی خنکی هوا کاملا حس می شد ونیاز به پوشش اضافه بود.

بافعالیت بیشتر وگذشت زمان گرم شدیم ونیاز به تنظیم مجدد پوشش حس می شد. لذا درنزدیکی پلیس راه توقف کوتاهی داشتیم وبا پوششهای مناسب به راه خود ادامه دادیم. مسیر خلوت تر از دفعه قبل بودوما باحفظ ایمنی از منتهی علیه سمت راست جاده به پیش می رفتیم.

پس از طی یک ساعت وبیست دقیقه به چشمه ودریاچه پالایشگاه رسیدیم. این زمان حدود 15دقیقه کمتر از برنامه مشابه قبلی بود. درجنگل پالایشگاه وکنار چشمه سرقنات به استراحت وصرف چای وتنقلات کردیم.

ماهی های ریز در آب قنات ومنظره سرسبز اطراف بسیار دلچسب بود. تصمیم داشتیم تنها چند دقیقه آنجا بمانیم ولی زیبایی ودلچسبی آن مکان مارا شیفته خود کرد. ودرحدود یک ساعت اسیر طبیعت کرد.پس از حرکت ازپالایشگاه به سمت تخت جمشید هنوزجاده کمی شیب داشت واین سرازیری مارا تا انتهای جنگل ودوراهی زرقان مشایعت کرد.

پس از آن وارد دشت مرودشت شدیم و جاده کاملا صاف بود.  پهنای جاده خیلی خوب بود خصوصا که درکنار جاده وبین خط کشی تاشانه خاکی  فضایی بود که دوچرخه سوار بهتر به راه خودادامه می داد. بانزدیک شدن به مرودشت اندکی درکنار پل خان توقف کردیم وعکس یادگاری گرفتیم. 

مسیر را از مرکز شهر ادامه داویم چون هم نسبت به جاده کمربندی سه کیلومتر نزدیک تر بود وهم اینکه باتوجه به روزجمعه وتعطیلی شهر خلوت بود. 

باخارج شدن از شهر ونزدیک شدن به تخت جمشید جاده شلوغتر می شد ولی باورود به جاده اختصاصی تخت جمشید از مسیر موزائیک فرش حرکت کردیم آنجا تعدادی اسب وشتر برای سواری قرار داده بودند ومنظره جالبی ایجاد شده بود. درساعت 11:10دقیقه به تخت جمشید رسیدیم.  پس از استراحتی کوتاه بدون اتلاف وقت به بازدید از آن مجموعه پرداختیم. 

موقع خروج از مجموعه با گروه اسکای رانینگ باشگاه ملاقاتی داشتیم وباهم عکس گرفتیم. با رسیدن ظهر به استراحت وصرف ناهار مشغول شدیم.  درساعت 14راه بازگشت را درپیش گرفتیم.  درابتدا جاده خلوت بود اما با دورشدن از مرودشت  لحظه به لحظه جاده شلوغتر می شد. 

درحدود زرقان دوچرخه من پنچر شد لذا مجبوربه توقف وپنچرگیری شدیم. تلاش داشتیم به شب برخورد نکنیم ولی چاره ای نبود. پس از بستن لاستیک دوباره باد خالی می کرد لذا دوباره مجبود شدم باز کنم واز نوپنچرگیری کنم ظاهرا چندتا پنچری داشت. بناچار به تعویض تیوپ اقدام کردم. که دراین میان همکاری اعضاء تیم قابل ستایش وتقدیر است. 

باد می وزید وما درخلاف جهت باد حرکت می کردیم. بارسیدن به ابتدای سربالایی شلوغی جاده هم بیشتر شده بود وبه تاریکی هم برخورد کردیم. لذا با روشن کردن چراغهای جلو وعقب به راه خود ادامه دادیم. 

جالب بود اینبار از خودروهایی که دفعه قبل سعی در اذیت کردن ما داشتند خبری نبود. شاید به خاطر تایمی بود که مااز جاده گذر می کردیم که عموما خانواده بودند. به سربالایی دوم باژگاه رسیده بودیم وآخرین انرژی های خودرا درپاهایمان استفاده می کردیم. بارسیدن به بالای تپه وسنگین کردن دنده ها شوقی درما ایجاد شد. 

باورود به سرازیری وعدم رکابزنی خنکی هوا حس می شد پس مجدد به تنظیم پوشش پرداختیم وباادامه راه راس ساعت 18:30به پارکینگ نور ونقطه استارت رسیدیم. 

 

کل مسافت طی شده بیش از 110کیلومتر همراه با شیب منفی و مثبت

 

کارگروه دوچرخه سواری باشگاه شیرازجوان